هرگز جدا جدا، درمان نمی... شود


یادداشت اول: با اینکه در زندگی شغلی/اجتماعی دائم از این شاخه به اون شاخه می پرم، اینرسی زیادی دارم برای تغییر شرایط زندگی عاطفیم... حتی برایِ بهتر شدن هم باز دلم نمی خواد چیزی تغییر کنه... در حدی که حالِ خودم هم از دستِ خودم گرفته می شه... البته ترس از خراب شدنِ در و دیوار بر سر رو هم باید در حسابها آورد... به هر حال همه چیز این زندگی به تلنگری بنده...


یادداشت دوم: تازگی ها متوجه شدم اکثر قریب به اتفاق ِ عکسهایی که می گیریم برایِ اینه که بگیم خوشگلیم و داره بهمون خوش می گذره... این «اکثر قریب به اتفاق» هم البته عبارتیه شبیه همون تشتِ طلایِ نقره... احتمالن یارو خواسته خیلی عربی رو فارسی حرف بزنه... ما هم که در قرقره کردنِ دست آوردهای بقیه کم نمی آریم!... ولی خلاصه یه چند وقتیه اسم عکس گرفتن که می آد مورمورم می شه... همینه که همگان معترفند self awareness on physical appearance استرس زاست...


یادداشت سوم: این تربیتِ اسلامی ای که ما دخترا شدیم هم به نوبه ی خودش شاهکاری بود ها... اینکه اگه کسی بهتون متلک می گه تقصیر خودتونه... اگه کسی هیز نگاهتون می کنه تقصیر حجابتونه... اگه کسی آسایش براتون نمی ذاره تقصیر سکناتتونه...

هنوز که هنوزه وقتی یکی رندوملی باهام تیک می زنه، خجالت می کشم و خودم رو جمع می کنم... فکر می کنم حتمن یه حرکتِ جلفی کردم یا یه جور کجی بودم... غافل از اینکه در برخی موارد، طرف منظورش کامپلیمنت دادن بوده... در برخی موارد، طرف منظورش فلیرت کردن بوده... در برخی موارد، باید زل زد به یارو و به ریشش خندید... در برخی موارد، باید رفت از طرف شکایت کرد... مهم اینه که در هیچکدام از این موارد خجالت کشیدن مجاز نیست...


نظرات 1 + ارسال نظر
فریماه دی چهارشنبه 23 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:27 ق.ظ

http://www.youtube.com/watch?v=LfJ94CINVII

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد