عجبا


یادداشت اول: وقتی می بینی یه مغازه ای 70% آف زده رو جنساش، بدون یا بیچاره شده یا داره بیچاره می شه... که اگه می تونست گرونتر بفروشه که می فروخت... که خودش مشکل داره وگرنه دلش برای جیب من و تو نمی سوزه که... به لبخندِ گشادِ خانم فروشنده یا جمله های پر عطوفتِ رو در و دیوارش یا موزیکِ اِگزاتیکش گوش نکن... چوب حراج زدن نشونه ی استیصاله... حالا شما می تونی اینو به احساسات یا س-کث هم تعمیم بدی


یادداشت دوم: حرفِ یادداشتِ بالا شد، یادم افتاد که اینو می خواستم بگم... موجوداتی که داشتن ِ یکنفر در بغلشان را توی چشم همه فرو می کنند نیز خیلی مستاصلند... که یا در راهِ داشتن ِ یکنفر در بغلشان خیلی انتظار کشیده اند یا خیلی سرخورده شده اند... تازه شنیدیم بعضیها Public Display of Affection رو جزو اخلاقیاتِ شریکِ دلخواهشان می آورند... اعوذ بالله!

بدانیم و آگاه باشیم که دیگنیتی هم خوب چیزیست... که حضور در جمع آدابی دارد... که Get a room


یادداشت سوم: آسمون ونکوور سوراخ شده ماشاله... دیگه چتر جواب نمی ده... صبحی تا بیام برسم سر کار به غایتِ با لباس زیر دوش رفتن خیس شده بودم... 

فحشهای رکیکی می دم تو دلم!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد