یادداشت اول: پنی رو دارن حذف می کنن... می گن اگه کل مخارج رو جمع بزنیم، ضربِ هر سکه ی یک سنتی به اندازه ی یک سنت و نیم خرج بر می داره! و خب، کیه که ندونه پیدا کردنِ یک سنتی روی زمین خوش شانسی می آره... فکر کنم شانسهای روی زمین همینجوری کم کم ته بکشه...


یادداشت دوم: اوکی من دوباره می خوام غر بزنم... این چه اوضاعیه که می خوان یونان رو هم Bail out کنن؟ الان دولتِ آمریکا و اروپای متحد داره یکصدا این حرف رو می زنه که ای سرمایه گذاران، هر چقدر هم که تو سرمایه گذاریتون گند زدین اشکال نداره... ای بانک ها، اگه الکی وام دادین و قیمتها رو سمی کردین، نگران نباشین... ای وال استریت، اگه داینامیکِ بازار رو انگولک کردی و دامن ِ همه رو گرفتار نمودی، طوری نیست... ما هوای همه رو داریم... ما نمی ذاریم کسی سقوط کنه... ما براتون پول چاپ می کنیم...

یکی نیست بگه دولت که نمی تونه جادو کنه... نمی تونه پوف بزنه ضرر رو ناپدید کنه که... انقدر پول چاپ می کنه که اسکناس یه دلاری از دستمال کاغذی هم بی ارزشتر شه... بعد اونوقته که دوباره برگردیم به ضربِ سکه های طلا و سیستم ِ زر و سیم... همین الان هم تعداد کمی از سرمایه دارها دارن همه ی سرمایه شون رو می برن رو طلا و نقره که البته کار هوشمندانه ایه... ولی پیش بینی می شه در آینده دوزاریِ آدمهای بیشتری بیفته... طلا هنوز ارزش واقعیش رو پیدا نکرده...

یکی رو لازم داریم که بشینه افزایش هجم نقدینگی رو از سال 1971 (که پشتوانه ی طلا برای دلار حذف شد) تا الان حساب کنه، ببینه طلایی که اون موقع اونسی 37 دلار بود الان باید چند باشه... 


یادداشت سوم: In Bruges رو اگه خواستین ببینین بدونین که به این سادگیا ولتون نمی کنه... من بعد از یک هفته هنوز ذهنم درگیرشه


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد