زیستن


آدم توی زندگی حداقل یک روز را لازم دارد که از صبحش هیچ کاری نداشته باشد... مطلقن هیچ کاری... که همه ی صورتحساب هایش را پرداخته باشد، ظرفهایش را شسته باشد، لباسهایش را مرتب کرده باشد، خریدش را کرده باشد، درسش را خوانده باشد، امتحانش را داده باشد، پولش را در آورده باشد، سفرهایش را رفته باشد، تپه هایش را فتح کرده باشد، عاشق اش را شده باشد، غصه اش را خورده باشد، دق دلی اش را خالی کرده باشد، به همه ی دوستانش زنگ زده باشد، همه ی فک و فامیلش را اخیرن دیده باشد، خلاصه همه ی آنچه که توی زندگی می خواسته را کرده باشد، بعد بنشیند توی تراس با شال پشمی و یک لیوان چای و بدون اینکه بمیرد، آرامش داشته باشد...




نظرات 5 + ارسال نظر
بی تا جمعه 30 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:25 ب.ظ


گفتنی کمالی ِ اصفهانی: « ز خامی دیرگاهی در پی ِ یک روز ِ خوش گشتم .... شدم چون پخته دانستم که آن روز از جهان گم شد ».

ولی کلّن « وَصفُ العِیش، نِصفُ العِیش »

نرگس جمعه 30 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:10 ب.ظ

آخخخخخخخخخخخخخ گفتیییییییی...آاااااااااااااایییییییییی گفتییییی.... یعنی واقعا میشه چنین روزی بیاد بدون اینکه ادم مرده باشه؟؟؟

آذین شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 07:15 ب.ظ

آدم بودن هم عجب کار شاقیه به خداااااااااا

همای سه‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:03 ق.ظ

:))))))))))

همای سه‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:10 ق.ظ

Life is Hard, After all it kills you

http://s3.amazonaws.com/data.tumblr.com/tumblr_ky8lpconPE1qafj8lo1_1280.jpg?AWSAccessKeyId=0RYTHV9YYQ4W5Q3HQMG2&Expires=1266986341&Signature=x2j4nB6kpBqOTQ7Y2c6OKMTmsOs%3D

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد