رنسانس ِ اسلام

 

نمی تونم جلویِ خودم رو بگیرم و این روزا مدام در حالِ مقایسه ی ایرانِ دیروزمون با قرون وسطایِ اروپا هستم... یا بهتره بگم اسلام ِ دیروز با مسیحیتِ قرنِ چهاردهم... البته به نظر خیلی ها چنین مقایسه ای از بیخ عربه ولی من همچنان فکر می کنم که پانصد سال جوون تر بودنِ اسلام از مسیحیت کاملن خودش رو معنی می کنه و همینه که این روزهای ما رو با انقلابِ اندیشه و باور ِ آغاز ِ دوره ی رنسانس متقارن کرده... و فقط سیستم ِ حکومتی ِ ایران رو شاهدِ این شباهت رو نمی گیرم (که می شه گفت تا سی سال پیش که حکومتِ مذهبی تو ایران نبود... اگر انقلاب نشده بود چی می خواستی بگی)... سیستم عقیدتی ِ جاری و ساری در جوامع ِ اسلامی هم این حس ام رو تشدید می کنه... محق بودنِ سیستم حکومتی در تفتیش اذهان و عقاید، مومن بودنِ زنان به محدود ماندن و حجابِ جسم و فکر داشتن، وجودِ پایگاههای مذهبی ِ جیره خوار  ِ حکومت، نژادپرستی ِ متکی به دین و جو وحشت و ترور ِ ناشی از اون، فئودالیسم ِ تا همین چند-ده سال پیش به وضوح معلوم، رونق ِ خرافات یا حتی چیزهای کوچکتر مثل ِ غالب بودنِ زبانِ کتابِ مقدس بر زبانِ مادری (که از نتایج ِ وجودِ حکومتِ مذهبیه) یا طرز پوشش زنها که از سربند/حجابِ مو و لباسی که برجستگی های بدن رو نشون نده تشکیل می شه...

البته قرونِ وسطایِ اسلام در تقابل با غربِ پونصد سال جلوتر از خودش خیلی سمباده خورده و خواهد خورد... ولی حتی از رویِ تقویم هم می بینیم که دیگه وقتش شده...  

اَند هیر وی آر... در نقطه ی عطفِ تاریخ... رو در رو با اندیشمندانی که باور امروزشون در تضاد با گفته های دیروزه و پشتِ سر ِ رهبرانِ تربیت شده ی حوزه اما در ستیز با حکومت... نمی گم تاریخ داره تکرار می شه... این ذاتِ مشترکِ ادیانه که باعثِ این دِژاوو می شه... همونیم و داریم همون مسیر رو دنبال می کنیم... شاید با سرعتِ بیشتر... 

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 16 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 06:12 ب.ظ

خانم اجازه !
ما اینی که نوشتی رو قبول نداریم . بحثی هم نداریم . دژاوو هم نمی دونیم یعنی چی معنیش !؟
فقط میدونیم فرق اسلام با قبل از خودش از ۳ تا ثریاست .
و میدونیم که حکومت اسلامی فقط عینیت بخشیدن به یک نوع برداشت از یه گوشه اسلامه .
و میدونیم که سیستم عقیدتی جاری در جوامع اسلامی بازهم یه برداشت با یه نوع نگاه خاصه .
حالا شاید زمان این رسیده باشه که برداشت های خاص کنار زده بشن ولی آیا این اصولا شباهتی به رنسانس داره ؟

حمیدرضا شنبه 16 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 06:14 ب.ظ http://borntorun.blogsky.com

خانم اجازه !
یه چی دیگه بگیم !؟
خوندن این صفحه تک پستی شما بسیار به ما میچسبه :دی

سارا یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:40 ق.ظ

حمیدرضا تو لطف داری... باید بگم که من هیچ تخصصی در مورد اونچه که درونِ اسلام می گذره ندارم و تو این پست هم منظورم به محتوایِ دین نبوده (که اگر اشارتی می بینی انگشتم به خطا رفته) ولی نمی تونم جلویِ خودم رو بگیرم و اثراتِ اجتماعی ِ اسلام رو با مسیحیت و تاریخش مقایسه نکنم... در مورد اینکه اسلام سه ثریا با بقیه ی ادیان فرق داره نه بحثی دارم و نه ادعایی... ولی از این زاویه ی خاص ِ اجتماع-تاریخ-تغییرات-زمان، شباهت های عجیبی دیده می شه... نمی شه انکار کرد که اسلام باید خودش رو تصفیه کنه و جهت گیری هاش رو تنظیم کنه با حقایق و نیازهای زمانِ حال و به واقع داره اینکار رو می کنه... من با توجه به شباهتهایی که ذکرش قبلن رفت، کلمه ی «رنسانس» رو به عاریت گرفتم برایِ توضیح ِ این چرخش... حالا تو می خوای کلمه ی جدید اختراع کن که سوء تفاهم نشه!

دژاوو هم یعنی دیدنِ صحنه هایی که به نظرت آشنا می آن... انگار قبلن تجربه شون کردی یا می شناسیشون... مثلن تو کتاب تاریخ!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد