آی آدمها!

 

 

 

بی مقدمه، آدما رو می شه به چهار دسته تقسیم کرد: کتاب، روزنامه، جزوه و مجله. 

 

آدمای کتاب موجوداتی هستن که تو یه زمینه به استادی رسیدن و می تونن تا تهش رو براتون بگن... اینجور آدما می تونن از شدتِ ازدیادِ دانسته هاشون در چند جلد هم ظاهر بشن... یا چند تا موضوع که حتمن یه ربطی به هم دارن رو تو یه جلد جا بدن... اگه خیلی با کلاس باشن یه مقدمه از یه آدم ِ مشهور رو روی پیشونیشون حمل می کنن... اما نکته اینجاس که با یه نگاه به عنوانشون و ناشرشون و احیانن پشتِ جلدشون می شه فهمید درونشون چه خبره... ظاهرشون خیلی رسمی، مرتب و اتو کشیده اس... آدمای کتاب رو معمولن باید باز کرد و گذاشت همون حرفی رو که بلدن برایِ بار هزارم بزنن... مکالمه یا نقد و گفتگو اصلن تو قاموسشون پیدا نمی شه... با این حال گاهی پیش می آد که بشه حرفاشون رو برای بار هزارم هم با علاقه گوش داد... اغلب موجوداتِ جا افتاده، سن دار و تحصیل کرده ای هستن و کوله باری از تجربه رو به دوش می کشن...

 

آدمای روزنامه موجوداتِ جنجالی ای هستن... پر از ماجرا و خبر... با یه تیتر گنده که نمی ذارن آدم راحت از بغلشون رد شه... یعنی اگه بتونی از بغل روزنامه ای رد شی و وسوسه نشی بازش کنی، باید بره خودشو بسوزونه... نون داغ کباب داغشون به راهه و هیچوقت یخ یا تکراری نمی شن... خیلی ها رو می شناسن و بهترین ابزار ِ امرار معاششون هم همین شبکه ی آدمای دور و برشونه... روزنامه ی مستقل کم پیدا می شه و هر چی هست یا سخن گویِ گنده لاتِ محله اس و یا اومده روزنامه شده که برای گذرانِ زندگی، آگهی هایِ بقیه رو چاپ کنه... با همه ی این تفاصیل، آدمایِ روزنامه هیچوقت از خودشون حرف نمی زنن... یعنی اصلن خویشتن ِ خویش تو قاموسشون نیست و هر چه هست مربوط به بقیه اس... از اینرو، تقریبن هیچکس نمی تونه باهاشون ارتباطِ عاطفی برقرار کنه و حتی بعضی ها نگه داشتن ِ روزنامه ی خونده شده رو بی دلیل می دونن و خیلی که بخوان ازش استفاده کنن باهاش شیشه پاک می کنن یا لاش سبزی می پیچن... اما مواردِ نادری هم پیش می آد که جمع آوری و تبدیل به سند تاریخی بشن...

 

آدمایِ جزوه نسخه ی مدونِ حرفای یکی دیگه ان... اینجور آدما که تو تاریخ ازشون به نام «مرید» هم یاد می شه، بدونِ حضور ِ مراد قادر به ادامه ی زندگی نیستن... زندگیشون رو از وقتی که اولین استادِ زندگیشون رو دیدن به یاد دارن و قبل ِ اون براشون تعریف نشده اس... خیلی مطالعه می کنن و گاهی یه حرفای پر مغزی می زنن که هنوز فرصتِ چاپ تو هیچ کتابی رو پیدا نکرده... اصولن شلخته لباس می پوشن و معتقدن که خرج ِ قیافه کردن کاری است بس عبث... گاهی پیش می آد که سیمی بشن ولی فقط به خاطر اینه که به هم نریزن و صفحه هاشون گم و گور نشه... در بعضی موارد واقعن موجوداتِ طفلکی هستن و کم پیش می آد که قدر ِ واقعیشون رو کسی بدونه... کمتر توی کتابخونه دیده می شن و جایِ اصلیشون تو گنجه یا طبقه ی پایین ِ کمد توی کارتنه... از لحاظِ عاطفی یه چیزی هستن تو مایه های روزنامه با این تفاوت که کاغذشون حتی به دردِ شیشه پاک کردن یا حمل سبزی هم نمی خوره... بسته به محیطی که توش شکل گرفتن می تونن سالهای سال محافظت بشن یا بلافاصله پس از مصرف دور انداخته شن... 

 

آدمای مجله موجوداتِ شوخ و شنگ و سر حالی هستن... جلدِ خوش آب و رنگشون برق می زنه و پر از مطالبِ خوندنی و عکسهای جالب ان... بین ِ مردم به بچه خوشگل/بچه پولدار/بچه باحال معروفن... می شه که به طور تخصصی به یه موضوع خاص بپردازن اما بازم طیفِ مطالبی که پوشش می دن متنوعه... حتی اگه بخوان یه چیز خیلی خفن هم بگن اون رو تا سطح فهم مخاطب پایین می آرن و دائم حواسشون هست که خسته کننده نباشن... بعضی مجله ها خیلی جلف ان و مردم عارشون می آد دست بگیرنشون یا بالاشون پول بدن... اینجور مجله ها اغلب به فاحشگی تو سالن های انتظار یا اماکن ِ نیمه خصوصی ِ باکلاس رو می آرن... کمتر از روزنامه ها به روز می شن و قیمتشون هم بالاتره اما بازم باعث نمی شه که رو دکه ی روزنامه فروشی باد کنن... گاهی آدم واقعن باهاشون ارتباط عاطفی برقرار می کنه و روزها انتظار می کشه تا شماره ی جدیدشون در بیاد... اشتراکِ یه مجله ی درست حسابی رو داشتن نشونه ی باکلاسیه... در بعضی موارد مطالبشون خیلی با ارزشه ولی گاهی هم در حدِ چاپِ آگهی برای امرار معاش نزول می کنن... کمتر برایِ شیشه پاک کردن استفاده می شن و بیشتر از روزنامه ها جمع آوری و کلکسیون می شن... 

نظرات 4 + ارسال نظر
ث دوشنبه 11 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:43 ب.ظ

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت دوست گرامی: (لطفا دقت فرمایید)
حدود2ماه من به این کار مشقولم.تا اکنون درآمد قابل توجهی کسب کردم.3میلیون تومان.شما هم میتونید امتحان کنید لطفا به این آدرس مراجعه کنید باتشکر
www.click-money2010.blogsky.com

hassan دوشنبه 11 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:11 ب.ظ http://www.linkbox.agahipost.com

باسلام
سیستم تبادل لینک اتوماتیک ابزار بسیار مفیدی برای افزایش واقعی ترافیک سایت و وبلاگ شما توسط هزاران وبمستر عضو سیستم می باشد.

این سیستم کاملا اتوماتیک بوده و شما با قرار دادن کد لینک باکس اتوماتیک در وبلاگ و یا سایت خود می توانید لینک خود خود را بلافاصله در سیستم ثبت کنید, و در 10 ها سایت و وبلاگ پر بازدید
به نمایش بگذارید, و بازدید خود را 10 برابر کنید. و همچنین تبادل لینکی که در لینک باکس ما انجام می گیرد باعث بالا رفتن پیج رنک شما در گوگل گشته و چون این تبادل لینک
چند طرفه می باشد, سریعا به موتورهای جستجو معرفی گشته و شما شاهد ورودی های زیادی در آینده ای نزدیک خواهید بود.
با هر بار کلیک بر روی لینکهای ثبت شده در لینک باس اتوماتیک لینک شما به بالاترین قسمت لینک باکس خواهد رفت و شانس بیشتری برای ورودی خواهید داشت.

در ضمن این لینک باکس نو پا بوده و تلاش ما برای اضافه نمودن برخی امکانات جدید دیگر, جهت بازدید فوق العاده بیشتر با تکنیکهای برنامه نویسی seo خواهیم بود.

لطفا قبل از ارسال لینک، کد لینک باکس را دریافت و آنرا در قسمتی مناسب از سایت یا وبلاگ خود قرار دهید. در غیر اینصورت لینک شما ثبت نخواهد گردید سپس به قسمت ارسال لینک رفته و وبلاگ یا سایت خود را اضافه کنید.

آدرس لینک باکس اتوماتیک http://linkbox.agahipost.com

نیلوفر دوشنبه 11 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:14 ب.ظ http://www.womanpics.co.cc

سلام
مطالب خوبی دارید
تبادل لینک میکنید؟


اگر مایل به تبادل لینک هستید ما رو با نام
(بزرگترین سایت تفریحی و عکس بازیگران )
و آدرس http://womanpics.mihanblog.com
اضافه کنید و در نظرات به ما خبر دهید تا ما هم شما رو لینک کنیم

اَدَ سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:22 ق.ظ

ایول سارا خیلی باحال بود! من با قسمت آدم های کتاب خیلی ارتباط برقرار کردم! دقیقن همونطورین که گفتی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد