چند یادداشتِ علمی!

 

یادداشت اول: هر چقدر ملتی فقیر تر باشه، شخصیتِ اجتماعی اش لایه های تو در توی بیشتری خواهد داشت و منش ِ فرد در مقابل ِ اجتماع اش قوانین ِ‌نانوشته ی بیشتری... و این صرفن جوری تضمین است برایِ بقا. مثال:‌ چین. 

 

یادداشت دوم: نه اینکه قوانین ِ فیزیک نتوانند در روابطِ بین آدمها حاکم باشند... که برعکس، خیلی هم خوب می توانند... اما حاکم شدنشان به طور طبیعی اتفاق نمی افتد... مثال: وقتی به کسی احترام می گذاری، انتظار ِ احترام متقابل رو داری که بسیار به جا و صحیح است (قانونِ سوم نیوتون) اما اگر این احترام متقابل اتفاق نیفته یا باید بی خیالِ قضیه بشی (که اینجوری چرخش انرژی رو ناتمام گذاشته ای) یا حالا بشی عکس العمل ِ طرف و تو هم بهش بی احترامی کنی (چرخوندنِ چرخه در جهتِ مخالف)... که هیچ کدوم اینا توصیه نمی شه... 

 

نتیجه ی اخلاقی: وقتی بهتون احترام می ذارن، در مقابل احترام بذارین... وقتی کسی رو تحقیر نمی کنین، انتظار داشته باشین که اون هم تحقیرتون نکنه... وقتی کسی کاری بهتون نداره، شما هم کاری به کارش نداشته باشین... یه خورده فورس بذارین پشت سر اجرایِ تمام و کمالِ چرخه ی عمل و عکس العمل، باشد که رستگار شویم...

 

یادداشت سوم: بالاخره روزی کشف خواهد شد که آدمی برای اندازه گیریِ زمان ساعتی درونِ بدنش داره که از قضا کوانتومیه و کوانتوم-ذراتش هم به احساساتش/سیستم عصبی اش وصلن... 

آخه تا کی می خوایم تعجب کنیم از اینکه «دیروز چقدر زود گذشت» یا «این ساعت چرا نمی ره جلو»؟

نظرات 12 + ارسال نظر
امیر سه‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:02 ب.ظ http://xod-l-box.blogsky.com/

سلام به دوست عزیز
وبلاگ پر محتوایی داری

برای افزایش بازدید سایت یا وبلاگتان در لینک باکس ما عضو شوید

ما فعلآ با همه تبادل لینک میکنیم

مامیتوانیم بازدید سایت شما را ۵-۶ برابر کنیم.

این فرست را ازدست ندهید.


به ما سربزنید

siavash سه‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:27 ب.ظ

a minority on my part
its the third newton law

سارا سه‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 11:15 ب.ظ

مرسی! اصلاح شد ;)

Siavash چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 03:50 ق.ظ

is it just me or this is changing everytime i check ? is it that easy ? that times skin was great

سارا چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 03:53 ق.ظ

Yeah I'm trying different skins... Do you think the Newspaper skin was better? Wasn't it too depressing?

Siavash چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 04:05 ق.ظ

well, the first impression was dark, even i mis-took it for sadness and or depressing , but it felt like ocean and this one feels like a lake, i specially liked those blurred lines , it gave an idea of notepad or something

سارا چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 04:23 ق.ظ

There're two similar templates:
http://night-skin.com/theme/night-skin-39.htm
and
http://night-skin.com/theme/night-skin-86.htm
but to me, they're both a little too grey... I think I stay with this one!

شمع چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 06:36 ق.ظ http://shamnevis.blogsky.com

نه جدا خیلی مسخره است. من فکر کنم ما یک قابلیت کشف نشده داریم که باید بر عکس ازش استفاده کنیم !!! یعنی اگه بتونیم اون چیزی رو که باعث میشه زمان هایی کش دار و بی نهایت بشن رو بیاریم تو اون زمان هایی که مثل باید می گذرن و برعکس همه چی عالی میشه نه!!

نظریه فوق را نخونید ،خیلی مسخره بود ! بااین حال یک خواسته ی درونی بود !

در ضمن چرخه ی احترم گذاشتن به نظر من دو طرفه نیست! یعنی من اگه به یکی احترام بذارم ، دلیل نمیشه همون بهم احترام بزاره!

نظریه فوق را هم نخونید ! اون هم بی خود بود !

:D:

نرگس پنج‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:49 ق.ظ

دنیا سرش گرمه به این تند و زود گذشتن زمان دیگه...گیر نده بهش بذار خوش باشه دلمون... این قوانین نیوتون هم نسبیه...میبینی تو رو خدا... لعنت به این نسبیت که همه جا حاکمه

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:49 ق.ظ

در ضمن من این قالب رو بسیار دوست میدارم..حسودی درد دارم میخوام قالبم رو عو

نرگس پنج‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:50 ق.ظ

نصفه دستم رفت روی اینتر...
در ادامه عارضم:
..ض کنم...حالا چیکار کنم؟؟

سارا پنج‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:00 ب.ظ

به نرگس: برو اینجا http://night-skin.com/ یه قالب خوشگل بردار برا خودت!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد