یادداشت اصلی: بیست و دوی بهمن چهار صبح به وقتِ اینجا که می شد عصری به وقتِ ایران اتوماتیک پاشدم... یه راست رفتم پای کامپیوتر... هی صحنه های عاشورا جلوی چشمم بود و هی تو دلم می گفتم اگه باز وحشی بازی در آورده باشن چی... اگه باز کشته و زخمی و اینا چی...
صفحه ی بالاترین رو آوردم بالا، انقدر دلهره داشتم که قبل از لود شدن صفحه بالا آوردم... همونجا روی کیبورد، بی اختیار، بی چاره... تا حالا نشده بود از شدت استرس بالا بیارم...
حالا حالم برایِ بیست و دوی خرداد از الان همینجوریه... تو مایه های بالا آوردن... کلن طاقت استرس ندارم تو زندگی... گفتم بیام اینجا یه خورده از در و دیوار بنویسم سرم گرم شه، تا ادیتور رو باز کردم تو دلم گفتم هو اَم آی کیدینگ... داری می میری بچه...
دفعه ی پیش لپ تاپ به صد حربه درست شد و دوباره راه افتاد... ایندفعه یادم باشه سطل به دست برم پاش... آدم مگه چند بار شانس می آره تو زندگی...
گرامیداشت حضور چهل میلیون نفری مردم شهر و روستای ایران در «حماسه22خرداد88» تا کنون 785 وبلاگنویس امضا کردهاند !
http://www.bgh.ir/22khordad/
جشن وحدت 40میلیونی بکوری چشم فتنه گر
سارا.... چه روز وحشتناکی بود... ای کاش کلمه ای که بهتر توصیفش کنه وجود داشت...
اما فردا هیچی نمی شه...............