۱- اقتصادِ وابسته به نفت و وابسته به وارداتِ ما امسال از نظر وزنی ۳.۵٪ کاهش پیدا کرد اما از نظر ارزشی ۱۲٪ افزایش پیدا کرد. خب ما چی کار می تونیم بکنیم.
۲- قوانین و مقررات خارج از اراده ی دولت است. مجلس درآمد غیرواقعی روی بودجه می گذارد. مثال: افزایش برخی حقوق ها و دستمزدها... یا افزایش قیمت بنزین یا گازوئیل یا آب، برق، غیره... ما واقعن نمی خواستیم اینجوری بشود ولی شد.
۳- تحریک تورم انتظاری و انتظار تورمی (یکی به من بگه این یعنی چی): این یک جنگ روانی است که درآمد دولت را به ارز نشان می دهند... دولت همانقدر مصرف می کند که مجلس اجازه می دهد.
خبر: شنیدیم که قراره قیمت ارز بره بالا تا تورم کنترل بشه.
نظر شخصی: عمه ی من بود صندوق ذخیره ی ارزی رو خالی کرد... خب راست می گین... شما چی کار می تونین بکنین؟
نتیجه گیری منطقی: من دیگه اخبار دنبال نمی کنم... این خط، این نشون.
شبیه این ال ای نشینان مخالف نظام بود ! یه شبکه بزن بیشتر دنبال کن صحبتها رو ... اسمشم بزار اس تی وی ! :دی
بیخود خط و نشون نکش..تو زندگی ات تو اخبار می چرخه :))
هیچ معلومه تو کجایی سارا؟؟؟!!
می بینم که روح و روانت هنوز این ورا می چرخه !
رمان تازه ات به کجا هاش رسیده ؟
درسته که میس کانادا شدی حقت رو خوردن؟
ژامبون خوک خوشمزه است ؟
حقیقت داره ۵۰٪ ماکرو سافت رو انداختی پشت قباله ی نسرین و مریم؟
پس ما چی؟
..........
......
چرا هیچی؟
ox خط و نشون یادم میمونه
به حمیدرضا: مرسی! قبل از اینکه بیام استادم گفت رفتی هر کاری می کنی سی.ان.ان نگاه نکن و با ایرانی های غربت زده نگرد و منظورش به این بود که شبیه این ال ای نشین ها نشو...! که انگار شدم و انگار خوب می شناخت و می دونست چه نصیحتی باید بکنه!
نرگس: قربان شما! زیر سایه ی شماییم :) فکر کنم واسه همین زود شب می شه اینجا!
به اشکان: آره می بینی! رمان تازه ام هنوز همونجاییه که بود... یعنی شروع نشده... و این درست نیست که میس کانادا شدم و شایعه ای است که بیخودی دهان به دهان می گرده و ژامبون خوک خوشمزه اس و مخصوصن با براندی ولی مارتینی با بیسکوییت رو بیشتر می پسندم و حقیقت نداره که من مایکروسافت رو بخشیدم به نسرین و مریم و خودت بگو چرا باید اینکار رو بکنم و شما هم ایضن و پس چند تا!
به منوچهر سابق: آره بهم یادآوری کن... من حافظه ی درست حسابی ندارم :)