The minor fall, the major lift


یادداشت اول: یادم اومد که هر سال می اومدم اینجا می نوشتم که یلدای خود را چگونه گذراندم... ولی یادم نیومد چرا... شاید چون یلدا به نحوی رمانتیک است و آدم انتظار می دارد در بلندترین شب سال یک اتفاق خوبی بیفتد و اینها... به هر حال یلدای امسال با آنفولانزا و تب بالای 39 گذشت و دو روز بعد که بیدار شدم متوجه شدم یلدا تموم شده و من حتی نمی دونم دیوان حافظ ام کجاس... اینم از این


یادداشت دوم: یک چیزی که در این دیار اصلن پیدا نمی شه تُرکه... یعنی آدم تُرک... حالا چه مال آذربایجان باشه چه مال ترکیه... اینو وقتی تب داشتم متوجه شدم...


یادداشت سوم: این نفر سوم بود که از آلمان اومده بود اینجا برای اقامتِ حدودِ یک سال و داد و بیدادش بر هوا بود که چقدر اینجا همه چیز بکن و نکن داره و چه سیستم سنگینی داره و چقدر آدم احساس خفگی می کنه... من احساس خفگی که نمی کنم هیچ، احساس امنیت هم می کنم ولی گویا آمریکای شمالی رو سینه ی آدمهایی که از اروپا اومدن سنگینی می کنه... در خلال بحث ها به این نتیجه رسیدیم که اون فرهنگی که تو اروپا طی دو هزار سال ایوالو شده رو دارن سعی می کنن به کمک سیستم و با وجود یه تاریخ دویست ساله بین اقوام رنگ و وارنگ برقرار کنن... نتیجه اش همین اُور-کیل ای می شه که شده دیگه...


یادداشت چهارم: اینی که می گم اینجا اصن تُرک نیست واسه اینه که شروع کرده بودم تاریخ عثمانی رو می خوندم... دیدم ما ایرانی ها انقدر دادمون بر هواست که آی آره ما واسه خودمون کسی بودیم و قدرت برتر بودیم و تمدن بودیم و اینا، تمدنِ مفیدمون بر می گرده به همون هزار و چهارصد سال پیش... این عثمانی ها تا پونصد ششصد سال پیش هم برای خودشون کسی بودن...

حالا نمی دونم این دو تا چرا به هم ربط دارن


نظرات 2 + ارسال نظر
اشکان جمعه 8 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:12 ق.ظ

سلام
!!
آر خودشه ...
یادته چقدر روزای مجازی ی خوبی بود ؟
من یادم رفته بود اما الان یادمه .
چقدر از تو و نوشته هات دور شدم؟...مثل دوری ی ....
هیچی نفس تنگی گرفتم .
چقدر حس خوبی دارم که کلماتت رو می بینم
چقدر گفتم : گاهی یادم بیار اینجا هستی ....
نگفتی منم غرق این زندگی ی بی خود ی برای هیچ و پوچ شبانه روز استرس شدم...
سارا !
می خوام برام یه کاری کنی .
احتیاج به یه سایت دارم که کار وبلاگ رو انجام بده و من پست بزنم اما اگه بشه نظرات هم در زیر پست نمایش داده بشه عالیه.
یعنی سایت که می یاد بالا نظرات هم لود بشه
هیچ تزییناتی هم نمی خواد یا هیچ چیز اضافه.
فقط یک ستون برای لینک دوستان.
اگه از این فضاهای رایگان باشه که عالی نشد هم بهم بگو هزینه اش رو تقدیم می کنم( البته می تونم اینجا به هر کی بگی بدم)
می دونی که من واسه تفنن کاری نمی کنم.
نمی خوام هم از اینجا این کار انجام بشه.
خوشحالم که این همه باهوشی
اگه هم وقتش رو نداری یا اصلا نمیشه ...فدای سرت .
اسمش رو هم اگه خواستی انجامش بدی ای میل میزنم.
اگه کمکم کنی بعدا متوجه می شی که ارزشش رو داشته.
گمونم واسه تو نیم ساعت کار داشته باشه.
ببخش که اینجوری اومدم...وافعا قصدم زحمت دادن بهت نبود ...اما شرایط اینجا طوری شده که همه چیز ناخواسته در حال ادغامه !
چقدر خوب شد رفتی .
برات خوشحالم رفیق
خدا رو شکر

باز هم من دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:13 ق.ظ

سلام دوباره :
من یه وبلاگ ساختم و دیگه نیازی به سایت ندارم.
ممنونم.
آدرسش :

fundamentalystha.rozblog.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد