می دونی وقتی چهارتا ایرونی دور هم جمع می شن چی کار می کنن؟


توی ضبط ماشین سی.دیِ عهد فتحعلی شاه پر از کنسرت های ابی داره می چرخه... تو یکی از کنسرتها حضرتِ ابی می آد مثلن خوش آمد بگه، می گه «این شروع برنامه های ما هم آغاز شد»... به جان خودم... کور شم اگه دوروغ بگم... اینو که می گه، یکیمون صلوات می فرسته، اون یکی اعلام می کنه «از فرمایشات حضرت عمام»... طبعن تا می شیم از خنده... بقیه ی راه بحثِ اینه که همین نسل بودن که یکی مثل عمام رو بال و پر دادن... که گافِ زبون نشان از نیت درون داره... کم کم صداها می ره بالا و کار به فحش و بد و بیراه می رسه... رسیدن به مقصد هم حتی نجاتمون نمی ده... ابی برای بار هزارم فریاد می کشه: آ ماشاله...

اینجور نسل خشمگینی هستیم... از خنده و شوخی هم حتی، به این نتیجه می رسیم که هرگز پدرانمان را نخواهیم بخشید... به نظرم کاری نمی شه برامون کرد... 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد