اصغر فرهادی استرالیا را 2-2 برد


یا پس لرزه اش در همان حد بود... چرا که میزان، خوشحالی ملت است... یاد آدم به 8 آذر سال 76 نیفتد به کی بیفتد؟ به 29 اسفند 1329؟...

و کلن سال 76 سال خوبی بود... زندگی هر چند با دریغ، ولی گاهی لبخند می زد... حالا سالهاست که زندگی دیگر حتی پوزخند هم نمی زند و لذا گلدن گلابِ اصغر فرهادی فقط یک گلدن گلاب نیست... بهانه ی کوچک خوشبختی ست... ملت طفلکی هستیم کلن که ادامه مان بسته به دستاوردهای شخصی ِ یکی از هفتاد میلیونمان است... 

اول آمدم اینجا کمی تا اندکی گرد و خاک کنم... خواستم بگویم کدام افتخار ملی... خواستم بگویم فرهادی افتخارش تمام و کمال مال خودش است و شاید گلدن گلاب هم کمش باشد ولی یکی مثل من را سننه... خواستم بگویم اشتباه است آدمها را در حد یک ملت بزرگ کردن و مثل اینکه هنوز عادت انقلابی مان درست نشده... خواستم بگویم که هر کدام از ما از لحظه ی قبل از اعلام جایزه تا لحظه ی بعد از اعلام جایزه چقدر فرق کردیم که حالا فکر می کنیم می توانیم سرمان را بالاتر بگیریم... خواستم بگویم در ضمن بیخود می کند آن خارجی ای که آدم را با ملیتش محک می زند و ما که نباید تسلیم این صحنه آرایی خطرناک بشویم و شرف خودمان را آویزان کنیم به آینه ی ماشینمان که...


ولی حقیقت اینست که به آدم ماتم زده نمی آیند درس هورمون شناسی و سیستم عصبی بدهند... یک تکه شکلات می دهند دستش سق بزند بلکه برای دمی مرهمی باشد... حالا حکایت ما و اصغر آقای فرهادی هم همین... منطق و تحلیل هم بروند توی جوب و تا اطلاع ثانوی همانجا بمانند... حال ما بدتر از این حرفهاست...


نظرات 8 + ارسال نظر
نازنین چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:43 ق.ظ

می خواسم بگویم همیشه اکثر حس ملی گرایی همین ها بوده ... مثلا المپیکو جام جهانی .
بعد عکس گلشیفته رو دیدم و گرخیدم . منطق و تحلیلمون هم نفسش بند اومد.

سارا چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:33 ق.ظ

چرا گرخیدی و منطق و تحلیلت هم نفسش بند اومد؟ مگه عکسش ترسناک بود؟

shaghayegh چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:43 ب.ظ

Man ham dar kaare golshifte moondam, be man ke rabti nadare, dastasham to hava migereft ham farghi nadasht, amma pedaresho dar miaran, donbale dardesar migarde.

نازنین چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:11 ب.ظ

گرخیدن اینجا مصداق از تعجب کردن داشت نه ترسیدن، منطقم نفسش کم اومد چون نمی فهمم چرا ممکنه کسی این حرکت بحث زا رو انجام بده، مخالفت یا موافقتی ندارم با ذات کارش ، فقط خودمو که جاش میزارم با توجه به مطالبی که می دونستم عنوان می شه شاید این کارو نمی کردم ، مطمئنم دلایل شخصی خودشو داشته ، فقط من نمی تونم باز سازی کنم این دلایلو تو ذهنم.

سارا چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:41 ب.ظ

شاید اصلن فکر نکرده/اهمیت نداده به مطالبی که عنوان می شه... شاید اینکار رو کرده چون می تونسته، چون یکی اومده بهش گفته بیا عکس نود بگیرم ازت چاپ کنم تو مجله اونم گفته باشه بیا بگیر... شاید مخاطبش اصن ماها نبودیم و خواننده های همون مجله بودن (با دیدگاه فانتزی تر، شاید اگه عکسه می تونست حرف بزنه برمی گشت به من و تو می گفت آخه مگه با شماها بودم؟!)...
کلن من فکر نمی کنم این عکس باید "درک شه" و دلایل پشتش فهمیده شه و آنالیز شه و کالبد شکافی شه و بازسازی شه... قبول دارم که نودیتی چیز عادی و رایجی نیست بین ایرانی ها و آدم وقتی چنین عکسی رو می بینه ممکنه جا بخوره، ولی راه حلش فکر نکنم این باشه که سعی کنی "دلایل" اش رو "بازسازی" کنی... چون شاید اصن صورت مساله ای وجود نداشته باشه

سارا چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:46 ب.ظ

تازه حالا من می گم نود ولی این که نود نیست... آدم استخر یا بیچ هم بره با همین مقدار "پوشش" می ره!... نمی دونم مردم انتظار نداشتن گلشیفته تن داشته باشه؟... دست داشته باشه؟... دستش رو بتونه بذاره رو سینه هاش؟... چون عکس سیاه سفیده اینجوری بحث برانگیز شده و اگه لب ساحل بود و گلشیفته با عینک آفتابی لبخند می زد اینجوری نمی شد؟ یا نکنه این عکس امیال ناپاک و سوال بر انگیز گلشیفته رو نشون می ده؟
سوال رو درست نمی فهمم...

نازنین پنج‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:08 ق.ظ

شاید چون سوالی نپرسیدم ، کار کسی رو هم زیر سوال نبردم ، عرض کردم با ذات کار مساله ای ندارم ، داری جواب حرف بقیه رو به من میدی ، صرفا پدیده ای رو مشاهده کردم که درکش نکردم، نفس تحلیلم هم بند اومده اما قضاوتی نکردم که مثال عینک آفتابی و دریا و میل ناپاک می زنی،
( پدیده ای که عرض می کنم خود عکس نیست بلکه تصمیمیه که منجر به گرفتنش شده با علم به واکنش های احتمالی )
اگه ایرادی وارد کردم به فهم من بوده از درک یک شرایط ، طبیعیه که همه شرایط نباید درک بشن ، هر چیزی هم لزوما دلیل نداره ، گیرم هم داشته باشه من قضاوتی روش ندارم و فقط ابراز کنجکاوی کردم نسبت به موضوع و موضع نگرفتم، به قول شما به من ( ها) ربطی نداره ، شما درست می فرمایید

[ بدون نام ] دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 03:52 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد